۳۹۸. مامان شدم

ساخت وبلاگ

تیتر خودش گویای همه چیز هست؟؟ 

بعد از اون همه ناامیدی و حرص خوردن و ناراحت شدن از حرف مردم. درست تو لحظه هایی که توکل کرده بودم به خدا و فهمیده بودم فقط خودم و همسر مهمیم و خواست خدا، درست وقتی که اصلا خیلی وقت بود این قضیه رو فراموش کرده بودم حتی، غافلگیر شدیم. چه غافلگیریییی

۱ هفته است منتظر عادت ماهانه ام بودم و مطلقا انتظار همچین چیزی نداشتم.دیشب باهمسر بیرون بودیم گفت برو یه تست بگیر خیالت راحت بشه‌. شوخی شوخی رفتم تو داروخونه و ۳ تا تست گرفتم. شب تست گرفتم و درجا دوتا خط پررنگ.... اصلا باورم نمیشد اینقد شوکه شدم که وقتی اومدم تو هال تمام بدنم میلرزید حتی دندونام میخورد بهم. شوک کامل.. همسر واقعااا خیلی خوب برخورد کرد . خیلیی خوب منو آروم کرد و خودش خوشحال شد. صبح دوباره تست گرفتم و باز همونطوری رفتم سرکار با دوست گلی که رفتیم سفر مجردی حرف زدم و گفت اینا فایده نداره یه ازمایش خون بده خیالت راحت بشه. ساعت ۱۱ پاس گرفتیم باهم رفتیم یه آزمایشگاه خصوصی دوست ندارم فعلا کسی از بیمارستان بفهمه. گفت ۲ بیا من که تا ۲ بشه مردم بعدم رفتیم گفت نه ۲ و نیم. دیگه با همسر وایسادیم تا آماده شد. بتا بالای ۱۰۰۰ چه مثبتی..‌‌ خودم هنوز تو شوکم چون احساس خاصی هم ندارم شاید واسه همونه باورم نشده. مرسی از همه دوستایی که واسم دعا کردند. مطمئنا خدا صدای شما رو شنیده. 

الان همسر جان زنگ زده میگه کوچولو چطوره

284. خواب موندم...
ما را در سایت 284. خواب موندم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8khanummohandese بازدید : 139 تاريخ : سه شنبه 17 بهمن 1396 ساعت: 19:27