407.غربالگری

ساخت وبلاگ

بدقول شدم میدونم.....

سه شنبه رفتم واسه غربالگری. اول رفتم سونو تا خوابیدم شروع کردم سوال پرسیدن حالش خوبه؟ قلبش میزنه؟ اندازش خوبه؟ جاش خوبه؟ دکتره یه لحظه برگشت نگام کرد و گفت اینقدر حرف نزن بذار کارمو بکنم... منم ساکت شدم کارش که تموم شد یه دفعه مانیتور برگردوند طرف صورتم و من اینجوری شدم وایییییی !!!!!!!!!!

فکر میکنین چی دیدم؟ یه بچه با صورت کامل و دماغ دو تا دست و دو تا پای کوچولو. یه دستشو برده بود بالا و همینجوری مشت شده تکون میداد.آخه دفعه قبل یه دایره بود خخخخ .قشنگ دست و پاهای کوچولوشو تکون میداد. تو چشمام اشک و رو لبم خنده بود. گفتم وای دماغم که داره :) دکترم قشنگ همه چیشو برام توضیح داد و گفت ببین دستشو آورده بالا تکون میده. منم حالا انگار اومدم آتلیه گفتم میشه یه عکس اینطوری هم ازش بگیرین دکتر خندید گفت چندتا گرفتم برات ولی باشه. صدای قلبشم گذاشت برام این دفعه واضح و قوی بود. ریتم زندگی من .... 165 تا قلبش میزد و 46 میلی مترم قدش بود فسقلی من. بعدش رفتم آزمایش خون دادم دیروز جوابش آماده شده بود همسر رفت اصفهان گرفتش . امروز صبح هم به دکتر نشونشون دادم گفت حالش خوبه و جواب غربالگری هم مشکلی نداره. خداروشکر که همه چی خوبه ... حس و حالمم توصیف نشدنیه همش تو فضا و با عکسش زندگی میکنم. هرچند یه روزایی باز با یه بهانه کوچیک بارونی میشم و تاشب ادامه داره گریه کردنم ولی حالم خوبه. دیگه حرص خواهر شوهرم نمیخورم همون موقع که رفتم حرص میخورم. کوچولوم گناه داره.

دوستت دارم دست و پا کوچولو من

284. خواب موندم...
ما را در سایت 284. خواب موندم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8khanummohandese بازدید : 146 تاريخ : سه شنبه 17 بهمن 1396 ساعت: 19:27