282. اتیکت گلم :)

ساخت وبلاگ
اتیکتم پیدا شد هورررااااااااا
صبح از درمانگاه زنگ زدن که شیرینی بیار برامون اتیکتت پیدا شد...منم ذوق زده بدو بدو رفتم گرفتمش. گویا یه مریض رو پله ها پیداش کرده و برش داشته رفته :/ بعد بچه هاش گفتن که به دردشون میخوره برو بهشون بده. اونم آورده داده درمانگاه. دستش درد نکنه آخه به درد کی میخوره اون !!!!
چند وقت پیشم در انبار از جیبم افتاده بود منشی زایشگاه آورد بهم داد. دیدم اینطوری نمیشه منم باید بندازم گردنم مثل بقیه...
رفتم پیش مترون که جا کارتیمو عوض کنم گردنی بگیرم. تو بیمارستان ما اتیکت یا با ربان قرمز میندازن یا آبی. البته از اول همه آبی بودن بعد یه روز سرپرستار نوزادان که خیلی هم تیتیش مامانی و با کلاس با ربان قرمز انداخت. همون روز مترون دید چه فکر خوبی رفت یه 10 متر ربان قرمز خرید و یه چراغ الکی هم گذاشت کنار دستشو و یه چند ساعت واسه خودش مشغول بود. اومد و گفت سر پرستارا و مسئولین باید ربانشون قرمز باشه با بقیه فرق کنن. مثل سوپروایزر ، مترون ، مسئولین بخش ها و غیره.
وقتی تو کشوش دنبال جاکارتی بود یه قرمز درآورده میگه شماهم رئیسی دیگه  :/ گفتم نه توروخدا همون یه آبی بده من نمیخوام رئیس باشم :) کلی خندید و یه آبی بهم داد.
انگار اینجوری بهتره چرا من اینقد مقاومت میکردم همش میزدم سر جیبم؟
284. خواب موندم...
ما را در سایت 284. خواب موندم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8khanummohandese بازدید : 152 تاريخ : پنجشنبه 8 مهر 1395 ساعت: 7:34