۴۱۵. شب نوشت

ساخت وبلاگ

نه به اون موقع ها که اصلا پست نمیذاشتم نه به حالا هی تند تند میام چرت و پرت مینویسم. امروز از صبح کلی کار مفید کردیم خونه تقریبا جمع شده. پرواز مامان ۷ و ۱۰ دقیقه شب بود. ولی به لطف تاخیرای همیشگی یه ربع به ۱۱ شب رسبد. همسر هم رفته بود دنبالش تمام مدت بیکار بود اونجا. تازه برای دختردایی امم که اصفهان دانشجو وسیله آوردن. کو تا بیان برسن اینجا منم حوصلم سر رفته...

همین الان زنگ زدن که راه افتادن ۲ میرسن حداقل :/

دلم واسه مامانمم خیلی تنگ شده. گفته بود دست به هیچی نزن تا خودم بیام حالا بیاد ببینه خونه جمعه کلمو میکنه خب میتونستم  به خودم فشار که نیاوردم..‌ از این به بعدشو نمیتونم کمک به اسباب کشی و احتمالا تمیز کاری اونجا. ببینیم میشه فردا کلید بگیریم از صاحبخونه  

خب دیگه چرت و پرت گفتن بسه ما بریم ول بچرخیم تا بیان برسن مسافرامون.

284. خواب موندم...
ما را در سایت 284. خواب موندم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8khanummohandese بازدید : 181 تاريخ : شنبه 22 دی 1397 ساعت: 6:16